فن اخلاق وانواع آن از دیدگاه علامه طباطبایی3
5:شیوه عمل به علم اخلاق
اصل عمل به علم اخلاق همان تعادل در قوای سه گانه است که جناب علامه چنین بیان میکنند:نگذارد هیچیک از این قواى سهگانه راه افراط و یا تفریط را برود و از حاق وسط به این سو یا آن سو، بطرف زیادى و یا کمى منحرف گردد، چون اگر یکى از آنها از حد وسط به یک سو تجاوز کند معجون آدمى خاصیت خود را از دست میدهد، دیگر مرکب و معجون، آن مرکب و معجون نیست و در نتیجه به آن غایت که بخاطر آن ترکیب یافته، یعنى به سعادت نوع نمیرسد.[1]
ودرعمل کردن به فروع علم اخلاق که منشعب از همان اصول است تلقین علمى و تکرار عمل را راه رهایى از رذائل و کسب فضائل میداند
نظرعلامه چنین است: علم اخلاق حد هر یک از آن فروع را برایت بیان مىکند و از دو طرف افراط و تفریط جدایش میسازد و میگوید: کدام یک خوب و جمیل است و نیز راهنماییت مىکند که چگونه میتوانى از دو طریق علم و عمل آن خلق خوب و جمیل را در نفس خود ملکه سازى؟ طریق علمیش این است که به خوبىهاى آن اذعان و ایمان پیدا کنى، و طریق عملیش این است که آن قدر آن را تکرار کنى تا در نفس تو رسوخ یابد، و چون نقشى که در سنگ مىکنند ثابت گردد.
مثلا یکى از رذائل اخلاقى که گفتیم در مقابل فضیلتى قرار دارد، رذیله جبن و بزدلى است در مقابل فضیلت شجاعت، اگر بخواهى این رذیله را از دل بیرون کنى، باید بدانى که این صفت وقتى صفت ثابت در نفس میشود که جلو نفس را در ترسیدن آزاد بگذارى تا از هر چیزى بترسد و ترس همواره از چیزى به دل میافتد که هنوز واقع نشده، ولى هم ممکن است واقع شود و هم ممکن است واقع نشود، در اینجا باید به خود بقبولانى: که آدم عاقل هرگز بدون مرجح میان دو احتمال مساوى ترجیح نمیدهد.
مثلا احتمال میدهى امشب دزد به خانهات بیاید و احتمال هم میدهى که نیاید، و این دو احتمال از نظر قوت و ضعف مساوىاند و با اینکه مساوى هستند تو چرا جانب آمدنش را بدون جهت ترجیح میدهى؟ و از ترجیح آن دچار ترس میشوى؟ با اینکه این ترجیح بدون مرجح است.
و چون این طرز فکر را در خود تکرار کنى و نیز عمل بر طبق آن را هم تکرار کنى، و در هر کارى که از آن ترس دارى اقدام بکنى، این صفت زشت یعنى صفت ترس از دلت زائل میشود، و همچنین هر صفت دیگرى که بخواهى از خود دور کنى و یا در خود ایجاد کنى، راه اولش تلقین علمى و راه دومش تکرار عملى است. [2]
در جای دیگر علامه این شیوه تلقین علمی وتکرار عملی را چنین تبیین میکند:
باید دانست که اصلاح اخلاق و خویهاى نفس و تحصیل ملکات فاضله، در دو طرف علم و عمل و پاک کردن دل از خویهاى زشت، تنها و تنها یک راه دارد، آنهم عبارت است از تکرار عمل صالح و مداومت بر آن، البته عملى که مناسب با آن خوى پسندیده است، باید آن عمل را آن قدر تکرار کند و در موارد جزئى که پیش مىآید آن را انجام دهد تا رفته رفته اثرش در نفس روى هم قرار گیرد و در صفحه دل نقش ببندد و نقشى که به این زودیها زائل نشود و یا اصلا زوال نپذیرد.[3]
- ۹۵/۱۲/۰۷