رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿الحج‏، 50﴾
پس کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و رزقی نیکو برای آنهاست.

رزق کریم یک عنوان قرآنی است.که خداوند متعال در قرآن کریم در 5مورد از این عنوان استفاده می کند.همانطور که در ایه بالا آمده است.رزق کریم جایزه ای است که خداوند به بندگانی که ایمان بیاورند وعمل صالح انجام بدهندعطا می کند.
امیدواریم که درسایه این ذکر شریف بتوانیم معارف قران وعترت را منتشر بسازیم.وجزو خدمتگذاران به قران وعترت نام ما ثبت گردد.تا روز قیامت در پیشگاه قرآن وعترت مهجور نباشیم.

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با موضوع «علوم قرآنی» ثبت شده است

فن اخلاق وانواع آن از دیدگاه علامه طباطبایی

امین کریمی | پنجشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۵۱ ب.ظ

مقدمه

بی شک از شریفترین علوم اسلامی علم اخلاق میباشد.علامه طباطبایی علیه الرحمه در ضمن تفاسیرموضوعی که در المیزان شریف دارند.به این مسئله مهم پرداخته اند .ودر دوجای المیزان تحت عنوان بحث های اخلاقی فن اخلاق را مورد دقت وموشکافی قرار داده وانواع مکاتب اخلاقی را بررسی ونظر اسلام وقرآن را در این زمینه تبیین فرموده اند.نوشته پیش روی شما بازخوانی ،دسته بندی ودر بعضی موارد تشریح دیدگاه علامه رضوان الله علیه در همین زمینه است.که تقدیم میشود.

۱:تعریف علم اخلاق

علم اخلاق عبارت است از فنى که پیرامون ملکات انسانى بحث مى‏کند، ملکاتى که مربوط به قواى نباتى و حیوانى و انسانى اوست.[1]

2:هدف  وغرض علم اخلاق

فضائل ملکات نفسانی را از رذائلش جدا می سازد و معلوم می کند کدام یک از ملکات نفسانى انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، و کدامیک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسایى آنها خود را با فضائل بیاراید، و از رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکى که مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا در اجتماع انسانى ستایش عموم و ثناى جمیل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملى خود را به کمال برساند.[2]



[1] ترجمه تفسیر المیزان    ج‏1    558    

[2] ترجمه تفسیر المیزان    ج‏1    558    

  • امین کریمی

چکیده

یکی از وجوه اعجاز قرآن در مورد معارف،تشریع وآنچه مربوط به هدایت انسان است می باشد.یعنی قوانین ومعارفی که در قرآن کریم مطرح شده است،خود جنبه اعجاز دارد.وهماورد طلبی قرآن کریم این امور را شامل می شود.محتوای قرآن کریم به گونه ای متقن ومناسب به شخصیت واقعی انسانها،اعم از زن ومرد تبیین شده است که فقط می تواند از جانب خداوند متعال بازگو شده باشد.این نوع اعجاز از دیر باز مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده است.ودر دوران معاصر نز به ان توجه ویژه ای شده است.

 

کلیدواژه:

قرآن،اعجاز،معارف قرآنی،اعجاز تشریعی،اعجاز محتوایی


دانلود فایل- ورد- اینجارا کلیک کنید.

  • امین کریمی

مقاله؛ تفسیر ومفسران در قرن ششم هجری قمری

امین کریمی | پنجشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۵، ۰۸:۱۱ ق.ظ

چکیده:

با توجه به اوضاع خاص سیاسی ورشد بسیاری از علوم اسلامی در قرن ششم هجری علم تفسیرقرآن مورد توجه قرارگرفت.وبیش ازهفتاد تفسیر در این قرن نوشته شد.که برخی از آنها از اهمیت بسیار بالایی برخوردارمیباشند.ازمیان تفاسیرشیعه مجمع البیان طبرسی واز اهل سنت الکشاف زمخشری رامیتوان نام برد که تا عصر ما برای قرآن پژوهان اهمیت بالایی دارند.

کلید واژه ها :قرآن،تفسیر،مفسران،قرن ششم

دانلودکامل pdf مقاله اینجا کلیک کنید.

  • امین کریمی

ابلیس در قرآن 1

امین کریمی | چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۹ ب.ظ

مقدمه

بنده برای موضوع  تحقیق  موضوع شیطان در قرآن را در نظرگرفته بودم.اما وقتی مطالعات خود را پیرامون این موضوع شروع کردم ،پی بردم که موضوع بسیار گسترده ای میباشد وشاید به جرات بتوان گفت موضوع چندین کار بزرگ تحقیقی در همین موضوع نهفته است .وبررسی کامل وتام این موضوع نیازمند مطالعات  وکار پژوهشی وتحقیقاتی فراوان میباشد.علاوه بر اینکه وقت بسیار زیادی را میطلبد. لذا تصمیم گرفتم موضوع جزئی  را در ضمن همین موضوع کلی به عنوان ابلیس که همان شیطان اولین در خلقت آدم وحواست مورد بررسی قرار دهم.

این نوشته در دو بخش تنظیم گردیده است.ابتدا مفهوم ابلیس از دیدگاه لغت واصطلاح مورد بررسی قرارمیگیرد.وسپس به برخی از ویژگیهای وجود وخلقت ابلیس می پردازیم.ودر ادامه به برخی از وِیژگیها وصفات برجسته ابلیس درافعال او ارتباطش با انسان می پردازیم. عنوان فصل ها وبخش ها از کتاب فرهنگ قرآن اخذ شده است وسپس با مراجعه به تفاسیر مختلف سعی در تبیین آنها داشته ایم.

بخش اول:چیستی ابلیس

در این بخش ابتدا مفهوم ابلیس در لغت واصطلاح مورد بحث قرار میگیرد.وسپس در فصل دوم به برخی ازوِیژگیها در خلقت ووجود ابلیس میپردازیم.

 

فصل اول: ابلیس در لغت واصطلاح:

برای روشن شدن معنای لغوی ابلیس به بررسی تعدادی از کتب لغت در همین زمینه می پردازیم.

دربرخی از کتب لغت همانند کتاب االعین که از معروفترین وقدیمی ترین کتب لغت است وجه تسمیه ابلیس را نا امیدی او میداند. المبلس: الکئیب الحزین المتندم. و سمی إبلیس لأنه أبلس من الخیر أی أویس، و قیل: لعن. و المبلس: البائس. [1]

بلس:المُبْلِسُ: الحَزِیْنُ الکَئیبُ المُتَنَدِّمُ. و سُمِّیَ إبلیْسُ لأنَّه أُبْلِسَ  عن الخَیْرِ:أی أُوْیِسَ منه.و المُبْلِسُ- أیضاً-: البائسُ .[2]

بلس:أَبْلَسَ من رحمة اللّه، أى یَئِسَ. و منه سمِّى إبْلِیسُ، و کان اسمه عَزَازِیلُ.[3]

الإِبْلَاس: الحزن المعترض من شدة البأس، یقال: أَبْلَسَ، و منه اشتق إبلیس .[4]

بلس: أَبْلَسَ الرجلُ: قُطِعَ به؛ عن ثعلب. و أَبْلَس: سکت. و أَبْلَسَ من رحمة اللَّه أَی یَئِسَ و نَدِمَ، و منه سمی إبلیس و کان اسمه عزازیلَ. و فی التنزیل العزیز: یومئذ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ. و إِبلیس، لعنه اللَّه: مشتق منه لأَنه أُبْلِسَ من رحمة اللَّه أَی أُویِسَ. و قال أَبو إِسحاق: لم یصرف لأَنه أَعجمی معرفة. ...و قیل: إِن إِبلیس سمی بهذا الاسم لأَنه لما أُویِسَ من رحمة اللَّه أَبْلَسَ یأَساً. وفی الحدیث فتأَشَّبَ أَصحابُه حوله و أَبْلَسُوا حتى ما أَوضحوا بضاحِکة[5]

و منه اشْتِقَاقُ إِبْلِیس لعَنَهُ اللّه؛ لأَنّه یَئِسَ من رَحْمَةِ اللّه و نَدِمَ، و کانَ اسمُه من قَبْلُ عَزَازِیلَ، أَوْ هُوَ أَعْجَمِیٌّ مَعْرِفَةٌ، و لذا لم یُصْرَفْ، قاله أَبُو إِسْحَاقَ. قلتُ: و لذا قِیلَ: إِنَّهُ لا یَصِحُّ أَنْ یُشْتَقَّ إِبْلِیسُ و إِنْ وَافَقَ معنى أَبْلَسَ لفْظاً و معنًى، و قد تَبعَ المُصَنِّفُ الجَوْهَرِیَّ فی اشْتِقَاقِه، فغَلَّطُوه، فلیْتَنَبَّه لذلک.[6]

برخی هم کلمه ابلیس را عربی نمیدانند که علامه مصطفوی در التحقیق متعرض آن شده است. و أمّا کلمة إبلیس: فذکر الاختلاف فیه.المعرّب- ص 23- و إبلیس: لیس بعربىّ و إن وافق أبلس الرجل، إذا انقطعت حجّته، إذ لو کان منه لصرف، ألا ترى أنک لو سمّیت رجلا بإخریط و إجفیل لصرفته فی المعرفة. و منهم من یجعل اشتقاقه من أبلس یبلس اى بئس، فکأنّه أبلس من رحمة اللّه، أى یئس منها، و القول هو الأوّل.أقول: و لم نجد أحدا یتعرّض بمأخذ هذه الکلمة، و یحتمل أن یکون مأخذه:مادّة [بالوس] المخلوط و غیر المغربل، [بالس] خلط و مزج.أو مادّة [بالش] بحث و فتّش و تحرّى. [بلاش] الشرطىّ السرّى، و بولیس سرّى کما فی- قع. هذا بمناسبة أنّ إبلیس متحرّى و بولیس سرّىّ داخلىّ، أو أنّه لم یکن خالصا صافیا بل ممزوجا ثمّ امتحن و غربل- راجع شطن.[7]

إِبلیس: مراد از این کلمه در قرآن مجید، موجودى است زنده، با شعور، مکلّف، نامرئى، فریبکار و ... که از امر خداوند سر پیچید و بآدم سجده نکرد، در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردید.

او در قرآن اکثرا بنام شیطان خوانده شده و فقط در یازده محلّ ابلیس بکار رفته است.آیا این کلمه علم شخص است و نام مخصوص اوست و یا صفت است و بواسطۀ یأس از رحمت خدا، باو ابلیس گفته شده؟در مجمع البیان هست: ابلیس نام غیر عربى است و قومى گفته‌اند که عربى است و از ابلاس مشتقّ است. در صحاح و قاموس آنرا عربى و از ابلاس گرفته است و در‌قاموس عجمى بودن آنرا نیز متحمل دانسته است.اگر چنانکه نقل شده، ثابت شود که اسم اصلى او عزازیل و کلمۀ ابلیس عربى است صفت بودن آن بهتر بنظر میرسد در صافى از حضرت رضا علیه السّلام نقل شده: نام او حارث بوده. ابلیس نامیده شد زیرا که از رحمت خدا مأیوس گردید.[8]

 

 



[1]  کتاب العین؛ ج‌7، ص: 262

[2] المحیط فی اللغة؛ ج‌8، ص: 328

[3] الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة؛ ج‌3، ص: 909

[4] مفردات ألفاظ القرآن؛ ص: 143

[5] لسان العرب؛ ج‌6، ص: 29

[6] تاج العروس من جواهر القاموس؛ ج‌8، ص: 208

[7] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ ج‌1، ص: 330

[8] قاموس قرآن؛ ج‌1، ص: 225


 

 

  • امین کریمی

هدف قرآن

امین کریمی | شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۶ ق.ظ
هدف قرآن کریم این است که جامعه بشری را به قیام در راه خدا و قسط و عدل وا دارد و این ویژگی همه کتاب‏های آسمانی است، گرچه کامل‏ترین درجه آن در قرآن کریم تجلّی یافته است؛ (لقد أرسلنا رسلنا بالبینات وأنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناسُ بالقسط)[حدید 25]؛ ما رسولان خود را با معجزات روشن فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند. [هدایت در قرآن.تالیف حضرت آیت الله جوادی آملی -  صفحه 180]
  • امین کریمی

معنای تفسیر قرآن کریم

امین کریمی | سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۴ ق.ظ
التفسیر (و هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها) المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1    4      بیان یا مصد ر ثلاثی مجرد ویا مصدر باب تفعیل به معنای متعدی است. و از این جهت به تعریف خلل وارد می کند که آیا تفسیر فهمیدن معنی ایات است یا فهماندن معنی ایات.کشف عطف تفسیری است بر بیان وبه نظر می رسد تفسیر همان فهمیدن است تا فهماندن.معنای معانی ،مدالیل ومقاصدالدلاله:   در لغت:اعلام واعلان   ...دلالت سه طرف دارد -دال-مدلول-مدلول علیه  در معنای اصطلاحی مدلول حذف می شود.بلکه یک دال ومدلول علیه با قی می ماند.وبر اثر کثرت اصطلاح به ان مدلول می گویند.دود می شود دال واتش که مدلول علیه است می شود مدلول. لفظ دال ومعنی می شود مدلول.لفظ=مایلفظ به.....معنی=در لغت یعنی هم اسم مفعول به معنای مقصود وهم مصدر میمی به معنای اسم مفعول می تواند باشد. به معنای مقصود است. در اصطلاح یعنی الصوره الذهنیه ازحیث مقصود بودن لفظ. که خود این دوگونه است گاهی مقصود بودن شانی است وگاهی مقصود بودن فعلی است. در شانی ظرفیت وقابلیت لفظ است.در فعلی یعنی فعلیت وهمان معنایی که الان دارد. یک معنی در مقام وضع ویک معنا در استعمال داریم. در مقام وضع معنای شانی است ودر مقام استعمال به نحو فعلیت است.دلالت لفظ بر معنا دوگونه است1:تصوریهیعنی معنای این لفظ جدای از متکلم چه می باشد2:تصدیقیه در جایی است که شخص بیدار وهوشیار خبر می دهد به امدن زیدمثلا.تفسیر کشف از مدالیل تصدیقیه است.ومدالیل تصوریه پایه مدالیل تصدیقیه است. مدلول تصوری با علومی همچون لغت اشتقاق وصرف ونحو در ارتباط است.یعنی معنای این لفظ جدای از متکلم چه می باشد. در تفسیر ابتدا باید معنای تصوری لفظ جدای از اراده متکلم مشخص  شود. مباحث الفاظ اصول برخی مربوط به مدالیل تصوری  وبرخی مدالیل تصدیقیه است.مقاصد:به معنای اسم مفعول است. ودلالت تصدیقیه می باشد.مدالیل  ک هم مدلول تصویقی وهم تصوری است عطف عام بر خاص است. تفسیر:فهمیدن معانی تصوری وتصدیقی قرآن کریم می باشد.
  • امین کریمی