رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿الحج‏، 50﴾
پس کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و رزقی نیکو برای آنهاست.

رزق کریم یک عنوان قرآنی است.که خداوند متعال در قرآن کریم در 5مورد از این عنوان استفاده می کند.همانطور که در ایه بالا آمده است.رزق کریم جایزه ای است که خداوند به بندگانی که ایمان بیاورند وعمل صالح انجام بدهندعطا می کند.
امیدواریم که درسایه این ذکر شریف بتوانیم معارف قران وعترت را منتشر بسازیم.وجزو خدمتگذاران به قران وعترت نام ما ثبت گردد.تا روز قیامت در پیشگاه قرآن وعترت مهجور نباشیم.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

دنیا در قرآن کریم از دیدگاه شیخ بهایی و آیت الله جوادی آملی

امین کریمی | پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ق.ظ
دنیا در قرآن-رزق کریم   دنیا  در قرآن کریم از دیدگاه شیخ بهایی و آیت الله جوادی آملی آیة 16 سورة انبیاء فرمود: ﴿وما خلقنا السماء والارض و ما بینهما لاعبین﴾ ما بازیگر نیستیم در بسیاری از آیات قرآن کریم دنیا را لهو و لعب می‌دانند پس دنیا ساخت کیست؟ خدا که بازیگر نیست لاعب نیست پس این لهو ولعب را چه کسی آفرید؟ مگر نه آن است که ﴿وأعلموا أنما الحیاة الدنیا لعبٌ و لهو و زینهٌ و تفاخرٌ بینکم و تکاثر﴾ .    لطیفه‌ای که مرحوم شیخ بهایی ﴿رضوان الله علیه) در آیة آیة بیست سورة حدید تبیین کرده که خلاصة دنیا در پنج مرحله است کسی که دنیا زده است باید بداند در پنج مرحله گرفتار است و آن این است آیة بیست سورة حدید ﴿اعلموا انما الحیاة الدنیا لعبٌ﴾ این یک مرحله ﴿و لهوٌ﴾ این دو مرحله ﴿و زینّهٌ﴾ مرحلة سوم ﴿و تفاخرٌ بینکم﴾ مرحلة چهارم ﴿و تکاثرٌ فی الاموال و الاولاد﴾ مرحلة پنجم, بعد چه؟   بعد دیگر پژمردگی خبری نیست یا انسان در دوران کودکی و شیرخوارگی است که به سرگرمی مشغول است یا نوجوان است به بازیگری مشغول است یا جوان شد به خودآرایی و زینت مشغول است یا مقداری سن گذشت دوران بعد از جوانی و قبل از پیری دوران کهولت است به تفاخر به مقام و پست و جاه مشغول است یا باز نشستة طبیعی از همة این مزایا است به تکاثر مشغول است این‌قدر نوه دارم این‌قدر داشتم و این‌قدر دارم توان تفاخر را ندارد توان لهو و لعب و تزیّن را ندارد توان تفاخر را هم ندارد فقط به همین وهم خوش است که دارم بعد هم پژمردگی و مرگ این ادوار پنج‌گانة لهو لعب و زینت و تفاخر و تکاثر خلاصة دنیا است .   مثال هم ذکر می‌کند می‌فرماید: ﴿کمثل غیث﴾ که ﴿اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرّا ثم یکون حطاما﴾ یک چند صباحی خرم است بعد پژمرده است پاییز خزانی به دنبال این بهار سرسبز هست, خوب این لهو و لعب را پس چه کسی آفرید؟ مسئله اینکه دنیا لهو و لعب است این در بسیاری از آیات قرآن کریم است از این طرف هم فرمود: ﴿و ما خلقنا السماء والارض و ما بینهما لاعبین﴾ ما بازیگر نیستیم. اولاً دنیا غیر از آسمان و زمین است یک, چون آسمان و زمین حق‌اند آیات الهی‌اند آسمان که لهو و لعب نیست زمین که لهو نیست دریا و صحرا که لهو و لعب نیستند آن قراردادها و جریانهای اجتماعی و اعتباری او دنیاست زمین که دنیا نیست آسمان که دنیا نیست زمین آیت الهی است آسمان هم آیت الهی است این برای من و برای تو مقام من و مقام او این دنیاست اینها بازیچه است و الا باغ که دنیا نیست, درخت که دنیا نیست که لهو و لعب باشد درخت آیتی است از آیات الهی اینکه مذموم نیست این نظام که لازمه‌اش یک سلسله شئون اعتباری است این به تبع مخلوق است این لهو و لعب است خدا انسان را به لهو و لعب چند صباحی سرگرم کرد کودک را به بازی گرفتن حکمت است اگر پدر حکیمی برای فرزندش لوازم بازی تهیه کرد پدر بازیگر نیست ولی آن وسیله وسیلة بازی است اگر هیئت مدیرة مدرسه در کنار برنامه‌های درسی یک ساعتی را هم برای بازی در مدرسه تعیین کرده‌اند گفتند فلان ساعت بچه‌ها بازی کنند این ساعت, ساعت بازی است ولی هیئت مدیره بازیگر نیست آنها برنامه را حکیمانه تنظیم کرده‌اند بچه را به بازی سرگرم کردن حکمت است ما لاعب نیستیم ولی شما را چند صباحی با لهو و لعب سرگرم کردیم برای اینکه شما آن قدرت را ندارید بدون برای من و برای تو کار کنید آنها یک عدة مخصوصی‌اند شما آن هنر را ندارید که بدون در بر کردن زر و زیور خدمت کنید آن برای شما نیست آن برای دیگری است که دو تا لباس می‌خرد به یک قیمت است یکی را به قنبر می‌دهد یکی را برای خودش اختیارش را هم به قنبر می‌دهد می‌گوید یکی را تو انتخاب کن دومی برای من او برای شما نیست, شما با همین بازیچه و بازی کردن باید سرگرمتان بکنیم که یک چهار ساعتی کار کنیم, بچه‌ها را در گهواره به بازی گرفتن حکمت است چون ﴿جعل لکم الارض مهدا﴾ تا زمینی فکر می‌کنیم کودکیم در گهواره آن یک عدة خاصی‌اند که برای همیشه گفتند «طلقتک ثلاثا» او دیگر نیازی ندارد که به بازیچه سرگرم بشود که یک قدری بازی کند یک قدری کار کند او چون طلاق داد این بازیچه را طلاق داد نه زمین را طلاق داد او می‌گوید «جعل له الارض مسجداً و طهورا» او آسمان و زمین را به عنوان آیات الهی می‌داند او که آسمان را طلاق نداد زمین را طلاق نداد او به آسمان و زمین نگفت «غرّى غیرى» که او کسی است که «یتفکر فی خلق السموات والارض» و می‌گوید ﴿ربنا ما خلقت هذا باطلاً﴾ این را از ابن عباس نقل کرده‌اند که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) هر شب قبل از نماز شب این آیه را می‌خواند بعد عبادت می‌کرد یک فکر در کنارش عبادت یک ﴿ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار﴾ هست بعد نماز شب او که نه به آسمان بد بین است نه به زمین بد بین است نه به دریا نه به صحرا پس به چه عقاب می‌کند «غرّى غیری» و چه کسی را طلاق داد؟ این آسمان و زمین را طلاق داد یا آنی که ما دنبالش می‌گردیم همان را طلاق داد باید بین آسمان و زمین و دنیا فرق گذاشته بشود که آسمان و زمین آیات الهی‌اند یک, دنیا بازیچه است دو, و این دنیا مسبوق بالتبع است سه, خدا بازیگر نیست چهار, بچه را به بازی گرفتن حکمت است پنج اینها باید حل بشود. به خواست خدا.    منبع: حضرت آیت الله جوادی آملی ، تفسیر سوره مبارکه رعد جلسه اول
  • امین کریمی