رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿الحج‏، 50﴾
پس کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و رزقی نیکو برای آنهاست.

رزق کریم یک عنوان قرآنی است.که خداوند متعال در قرآن کریم در 5مورد از این عنوان استفاده می کند.همانطور که در ایه بالا آمده است.رزق کریم جایزه ای است که خداوند به بندگانی که ایمان بیاورند وعمل صالح انجام بدهندعطا می کند.
امیدواریم که درسایه این ذکر شریف بتوانیم معارف قران وعترت را منتشر بسازیم.وجزو خدمتگذاران به قران وعترت نام ما ثبت گردد.تا روز قیامت در پیشگاه قرآن وعترت مهجور نباشیم.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

داوری فخر رازی درباره برتری حضرت علی(علیه‌السلام)

فخر رازی ذیل آیه مورد بحث می‏گوید:

در «ری» مردی بود به نام محمود بن حسن حمّصی که آموزگار دوازده امامی‏ها بود و می‏پنداشت که علی» از همه انبیا(علیهم‌السلام) غیر از حضرت محمدصلی الله علیه و آله و سلم برتر است و چنین استدلال می‏کرد:

آنچه بر این مدّعا دلالت می‏کند قول خداوند است که فرمود: (وأنفُسَنا وأنفُسَکُم). مراد از (أنفُسَنا) خود پیامبر نیست، زیرا انسان خودش را دعوت نمی‏کند، بلکه غیر خودش مراد است و بر اساس اجماع، وی علی» است، پس آیه دلالت دارد که علی» «نفس» و «خود» حضرت پیامبر است. البته نمی‏تواند مراد این باشد که وی عین اوست، پس مراد آن است که مانند اوست.

این عموم [همانندی] در جهت نبوت و فضل تخصیص خورده است، زیرا اجماع داریم که علی» پیامبر نبود و نیز پیامبر از ایشان افضل بود؛ ولی عموم همانندی در غیر این دو مورد باقی می‏ماند. سپس اجماع داریم که پیامبر اکرم از سایر پیامبران برتر است، از این‏رو حضرت علی» از همه پیامبران برتر است.

روایتی که می‏گوید: هرکه می‏خواهد آدم را در علمش، نوح را در اطاعتش، ابراهیم را خلّتش، موسی را در هیبتش و عیسی را در پاکیش ببیند، به علی» بنگرد، استدلال به این آیه را تأیید می‏کند.

دیگر شیعیان از قدیم با این آیه استدلال می‏کنند که حضرت علی مانند خود حضرت محمد است، مگر در اموری که با دلیل استثنا شده است، پس پیامبر اکرم از همه صحابه برتر بوده است، بنابراین حضرت علی از همه صحابه برتر است. این بود عقیده شیعه.

پاسخ [به محمود بن حسن حمّصی]: همان طور که اجماع داریم که حضرت محمد از حضرت علی» افضل است، همچنین اجماع داریم که پیامبر از غیر پیامبر برتر است، بنابراین همان‏گونه که ظاهر آیه درباره محمدصلی الله علیه و آله و سلم تخصیص خورده، درباره سایر پیامبران نیز تخصیص خورده است.(فخر رازی ، مج4، ج8، ص 89 ـ 90. )

در پاسخ فخر رازی باید گفت که افزون بر روایاتی که از مجموع آن‏ها برتری وجود مبارک امیرمؤمنان(علیه‌السلام) از سایر انبیا(علیهم‌السلام) استنباط می‏شود و بیان می‏کنند که فضایل همه انبیا(علیهم‌السلام) را وجود مبارک امیرمؤمنان(علیه‌السلام) یکجا داراست مانند آنکه وجود مبارک رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم درباره حضرت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) فرمود: من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه و إلی نوح فی طاعته و إلی إبراهیم فی خلّته و إلی موسی فی هیبته و إلی عیسی فی صفوته، فلینظر إلی علی بن أبی طالب(علیه‌السلام)شاهد دیگر بر برتری وی بر پیامبران پیشین(علیهم‌السلام) آن است که اولاً مقام و منزلت هر پیامبری در حدّ کتاب آسمانی اوست؛ و قرآن کریم نه تنها مصدّق تورات و انجیل و صحف انبیای سلف است، بلکه بر آن‏ها هیمنه، سلطه و سیطره دارد: (وأنزَلنا إلَیکَ الکِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتابِ ومُهَیمِناً عَلَیه) ثانیاً براساس حدیث ثقلین، همه اهل بیت(علیهم‌السلام) به ویژه وجود مبارک امیرمؤمنان(علیه‌السلام) در همه درجات معنوی در ردیف قرآن کریم‏اند و حقیقتی در قرآن نیست که اهل بیت(علیهم‌السلام) به آن نرسیده باشند، چنان که اهل بیت(علیهم‌السلام) نیز کمالی ندارند که قرآن کریم فاقد آن باشد، وگرنه جدایی قرآن و عترت لازم می‏آید، درحالی که معیّت قرآن و عترت تا حوض کوثر، به این معناست که در عالم ظاهر، برزخ، قیامت کبرا و در همه درجات طولی، هیچ درجه‏ای از درجات حقیقی نیست که قرآن دارای آن درجه باشد و اهل بیت(علیهم‌السلام) آن را نداشته باشند.

بر اساس این شواهد، اهل بیت عصمت، به ویژه حضرت امیرمؤمنان(علیه‌السلام) حقیقت قرآن کریم را به همراه دارند و از آنجا که قرآن کریم بر همه کتاب‏های پیامبران سلف سیطره دارد و درجه انبیای سلف در حدّ کتاب‏های آنان است و علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) به کنه قرآنِ مهیمن رسیده است، به یقین از پیامبران دیگر برتر است.

سخن فخر رازی و دیگران، ناشی از اجماعی است که برافضل بودن نبی بر غیر نبی ادعا کرده‏اند، در حالی که اولاً چنین اجماعی نیست، به دلیل روایاتی به مضمون روایت من أراد.... این روایات در حد استفاضه است و ازمجموع آن‏ها برتری آن حضرت بر انبیا ثابت می‏شود و خبر واحد نیست که با آن این‏گونه معارف اعتقادی ثابت نشود. ثانیاً آن اجماع حجّت نیست، زیرا معصوم در آن نیست. آنان از این حقایق غفلت کرده‏اند و در این مباحثه، حق با عالم بزرگوار «محمود بن حسن حمّصی» است.آری علی(علیه‌السلام) نبوّت نداشت؛ امّا از پشتوانه نبوّت یعنی ولایت که به نبوت ارزش می‏بخشد، برخوردار بود.(عبد الله جوادی آملی، جلد 14 -  صفحه 463)

خاتمه

فضیلت اهل بیت علیهم السلام یعنی حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و امیرالمومنین علی بن ابی طالب وفاطمه زهرا سلام الله علیهااز آیه مباهله مورد اتفاق تفاسیر مورد بحث در این نحقیق یعنی تسنیم وروح المعانی ومفاتیح الغیب می شود.هرچند با اثبات فضیلت بالملازمه خلافت و وصایت امیر المومنین نیز ثابت می گردد.اما مفسران سنی،این حقیقت را نپذیرفته اند ودر این زمینه مطالبی را گفته اند که مورد مناقشه علمای شیعه می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع

1.      المیزان فی تفسیر القرآن،علامه محمد حسین طباطبائی ،دفتر انتشارات اسلامی،قم،1417،پنجم

2.      احقاق الحق،قاضی نورالله شوشتری،

3.      تفسیر تسنیم، عبد الله جوادی آملی،

4.      تفسیر روح المعانی، سید محمود آلوسی

5.      تفسیر کبیر(مفاتیح الغیب)،محمد بن عمر فخر رازی،

6.      بررسی تطبیقی مبانی تفسیر قرآن و معارفی از آیات در دیدگاه فریقین/فتح الله نجارزادگان ؛قم: مرکز جهانی علوم اسلامی، 1388

7.      مقاله :بررسی دیدگاه آلوسی در آیه مباهله از منظر مفسران شیعه، نویسنده: قاسم پور،محسن؛   مجله: علوم قرآن و حدیث » بهار و تابستان 1389 - شماره 84 [علمی-پژوهشی]‏

8.      مقاله:آراء تفسیری مفسران معاصر پیرامون آیه مباهله مطالعات تفسیری نویسنده: نجفی،محمد جواد؛ موسوی کراماتی،سید محمد تقی؛   مجله: مطالعات تفسیری » بهار 1394 - شماره 21 [علمی-پژوهشی/ISC]‏

9.      تفسیر آیه«مباهله» از دیدگاه اهل بیت(ع) و اهل سنت ، حجت الاسلام و المسلمین ایلقار اسماعیل زاد،مجله تخصصی طلوع، شماره 10 و 11

10.  بررسی دیدگاه آلوسی در آیه مباهله از منظر مفسران شیعه،نویسنده: قاسم پور،محسن؛   مجله: علوم قرآن و حدیث » بهار و تابستان 1389 - شماره 84 [علمی-پژوهشی]‏

11.  سایت ویکی فقهhttp://www.wikifeqh.ir

12.  پایگاه اطلاع رسانی تحقیقات القرآن

13.  و...

 

 

  • امین کریمی

شمول ابنا

معنای کلمه ابنا که  معنای آن از حیث لغت مشخص می باشد بحثی که میان مفسران مطرح شده است اینکه آیا فرزندان و نوه های دختری هم جزو مصادیق ابنا هستند وآیا شمول «اَبناءَنا» انها را نیز در برمیگیرد.فخر رازی ذیل آیه مباهله می‏گوید: به دلالت این آیه، فرزند دختری هر کس فرزند اوست و پسرانحضرت زهرا(علیهاالسلام) پسران رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم هستند، و آیه (ومِن ذُرِّیَّتِهِ داودَ وسُلَیمانَ وأیّوبَ ویوسُفَ وموسی وهارونَ وکَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین  وزَکَرِیّا ویَحیی وعیسی وإلیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحین) دلالت دارد که حضرت مسیح از فرزندان حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) است، با اینکه عیسی(علیه‌السلام) از راه مادر ذریه حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) شمرده می‏شود. (فخر رازی، مج4، ج8، ص89)     «ذرّیّه» یعنی فرزند؛ چه با واسطه یا بی‏واسطه. رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نیز که خود مبیّن و مفسّر قرآن کریم است، امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) را بدان جهت که مصداق (أبناءَنا) بودند، در مباهله مشارکت داد. برهمین اساس، در وصیّت و وقف، فرزندان دختری نیز سهیم‏اند، مگر آنکه قرینه صارفه‏ای بر نفی آن باشد؛ حتی در سهم سادات نیز عدّه‏ای از فقهای امامیّه به یکسان بودن نوه پسری و دختری فتوا داده‏اند، هرچند مشهور بین فقها اختصاص سهم سادات به نوه پسری است، زیرا با وجود دلیل خاص نمی‏توان به اطلاق و عموم تمسّک کرد.(آیت الله جوادی آملی، جلد 14 -  صفحه 455) آلوسی نیز چنین می گوید: و أن المراد حینئذ بأبنائنا الحسن. و الحسین، و بنسائنا فاطمة، و بأنفسنا الأمیر.(آلوسی،همان)

 

 

 

تفسیر انفسنا

یکی ازنکاتی که در آیه مباهله قابل توجه می باشد این است که قریب به اتفاق مفسران اهل سنت فضیلت اهل بیت وپنج تن آل عبا را از این آیه شریفه متوجه شده اند الا عده قلیلی از آنها که دارای تفکرات وهابی وتند علیه شیعیان می باشند.آلوسی در ضمن تفسیر آیه شریفه دلالت آیه را برفضیلت اهل بیت را می پذیرد. و می گوید: بدون تردید آیه مباهله بر نبوّت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم و فضیلت اهل بیت(علیهم‌السلام) دلالت دارد.  و دلالتها على فضل آل اللّه و رسوله صلى اللّه تعالى علیه و سلم مما لا یمتری فیها مؤمن، و النصب جازم الإیمان.

در تفسیر روح المعانی آمده است:

امّا اینکه شیعیان خواسته‏اند از آن خلافت علی بن ابی طالب(علیه‌السلام) را ثابت کنند، درست نیست، زیرا مراد از (أنفُسَنا) علی(علیه‌السلام) نیست، تا گفته شود ایشان به منزله نفس پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم است و به خلافت سزاوارتر است، بلکه منظور از (أنفُسَنا) شخص رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم است و معنایش آن است که ما خودمان را دعوت کنیم و از آنجا که در عرفْ داماد را پسر می‏خوانند، (أبناءَنا) شامل علی(علیه‌السلام) نیز می‏شود، بنابراین اگر اطلاق «ابن» به نوه دختری حقیقت باشد، (أبناءَنا) عموم المجاز خواهد بود و شامل فرد حقیقی یعنی حسن و حسین(علیهماالسلام) و فرد مجازی یعنی علی(علیه‌السلام) خواهد بود و اگر اطلاق «ابن» بر نوه دختری مجاز باشد، نیازی به عموم المجاز نخواهد بود، زیرا هر سه فردْ مجازی هستند و اینکه گفته شده است انسان خود را دعوت نمی‏کند، صحیح نیست، زیرا در محاورات عرفی می‏گوییم «خودم را راضی کردم» یا «نفسم مرا به کاری دعوت کرد» و قرآن کریم نیز می‏فرماید: (فَطَوَّعَت لَهُ نَفسُهُ قَتلَ أخیهِ... )، پس ممکن است انسان خود را دعوت کند و آنچه طبرسی و دیگر علمای شیعه گفته‏اند که منظور دعوت کردن خود نیست، جز هذیان و تعصّب چیز دیگری نخواهد بود (آلوسی، ج3، ص301 ـ 302.)

صاحب تفسیر تسنیم  در مقام پاسخ آلوسی می آید ومی گوید:

در پاسخ آلوسی باید گفت اصل در استعمال، استعمال حقیقی است و استعمال لفظ در معنای مجازی قرینه می‏خواهد، بنابراین اگر نمی‏دانیم متکلّم از کلامش معنای حقیقی را اراده کرده است یا مجازی را، باید لفظ را بر معنای حقیقی آن حمل کنیم. آری اگر بدانیم لفظ در معنایی استعمال شده است. نمی‏توان گفت که آن معنای حقیقی است، زیرا استعمال اعم از حقیقت است و این دو اصل در اصول فقه مطرح شده‏اند.

اطلاق «ابن» بر داماد و دعوت از خود براساس معنای عرفی، مجازی است و نمی‏توان لفظ را بر آن حمل کرد، مگر به قرینه که در اینجا نه تنها قرینه‏ای نیست، بلکه شاهد برای اراده معنای حقیقی نیز هست، چون (أنفُسَنا) در مقابل (أبناءَنا) و (نِساءَنا) آمده است، پس منظور کسی است که به منزله جان شخص و حتی بالاتر از پسر و دختر باشد.( آیت الله جوادی آملی، جلد 14صفحه 469)

آلوسی همچنین می‏گوید:

اگر منظور شیعه آن است که در زمان نزول قرآن، علی بن ابی‏طالب(علیه‌السلام) خلیفه بوده است، صحیح نیست، زیرا نزول آیه مباهله در سال نهم هجری بوده است و ایشان تا آن زمان خلیفه نبوده‏اند و اگر مراد آن است که ایشان در آینده خلیفه خواهد شد، کسی با این سخن مخالف نیست. اختلاف در بلا فصل بودن خلافت ایشان است که آن را نیز باید از راهی دیگر اثبات کرد.( منقول از: آیت الله جوادی آملی ،جلد 14 -  صفحه 468)

در پاسخ آلوسی باید گفت که واژه (أنفُسَنا) بر خلافت حضرت امیرمؤمنان دلالت مطابقی ندارد، تا گفته شود آن حضرت در آن زمان خلیفه نبوده است، بلکه دلالت دارد که او از همه مردم برتر است، زیرا به منزله جان رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم است و پس از رحلت آن حضرت‏صلی الله علیه و آله و سلم اگر امر بین او و دیگران دایر شود او که به منزله جان رسول خداست، برای امر خلافت بر بیگانه مقدّم است.(جوادی آملی، جلد 14 -  صفحه 468)

  • امین کریمی