رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

معارف قرآن کریم،تفسیر وعلوم قرآنی

رزق کریم

فَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ ﴿الحج‏، 50﴾
پس کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، آمرزش و رزقی نیکو برای آنهاست.

رزق کریم یک عنوان قرآنی است.که خداوند متعال در قرآن کریم در 5مورد از این عنوان استفاده می کند.همانطور که در ایه بالا آمده است.رزق کریم جایزه ای است که خداوند به بندگانی که ایمان بیاورند وعمل صالح انجام بدهندعطا می کند.
امیدواریم که درسایه این ذکر شریف بتوانیم معارف قران وعترت را منتشر بسازیم.وجزو خدمتگذاران به قران وعترت نام ما ثبت گردد.تا روز قیامت در پیشگاه قرآن وعترت مهجور نباشیم.

طبقه بندی موضوعی

مستنداصول اندیشه امام خمینی از دیدگاه امام خامنه ای(6)

امین کریمی | سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۲ ب.ظ
6:        استقلال و نفی سلطه‌پذیری" هدفْ بزرگتر از آزاد شدن عدّه‏اى است، هدف را باید در نظر داشت. هدفْ اسلام است؛ استقلال مملکت است؛ طرد عمّال اسرائیل است‏.( صحیفه امام    ج‏1    267   ) تا محمد رضا و دودمان پهلوى هست، ما نمى‏توانیم یک روى آزادى و یک روى استقلال براى مملکتمان ببینیم. این یک نوکرى هست که گذاشته‏اند او را اینجا و «مأمور» براى وطنش هست! خودش هم مى‏گوید «مأموریت براى وطنم»! راست مى‏گوید اما مأموریت از امریکا! مأمور است از جانب امریکا براى وطنش که این وطن را، وطن بیچاره را، نه بگذارد رشد معنوى بکند و     نه مالشان را خودشان بخورند. مالشان باید نصیب امریکا بشود.( صحیفه امام    ج‏3    509    ) جهت دیگرى که هست جهت فرهنگ جوامع بوده است. این جوامع [را] دیده‏اند، مطالعه کردند که اگر فرهنگ اینها یک فرهنگ مستقل صحیح باشد، از توى اینها یک جمعیتهاى سیاسى مستقل و امین پیدا مى‏شود و این هم براى آنها مضر است. بِناءً عَلَیْه، در جانب اسلام و روحانیت، دو چیز را سد مى‏دیدند: یکى اصل اسلام را، و یکى هم روحانیت را؛ و در جانب دیگر باز احتمال این را که اگر این فرهنگ یک فرهنگ مستقلى باشد، در بین اینها تربیت مى‏شوند یک جوانهایى و یک رجالى [که‏] اگر اینها تربیت بشوند، لا محاله مقدرات مملکت دست اینها مى‏افتد، باز هم مانع مى‏شوند از اینکه اینها برسند به آمال خودشان، که آن آمالْ زیرزمینیهاست. روى زمینى هم هست؛ ولى مهمش آنهایى است که در زیر زمین دارند.( صحیفه امام ج‏4    16  )  عمده این است که فرهنگ یک فرهنگ متحول بشود؛ یک فرهنگى که از آن غربزدگى بیرون بیاید. همه چیزمان باید این طور بشود. استقلال فکرى، استقلال باطنى، داشته باشد. علاوه بر اینکه استقلال باید داشته باشد و کسى در فرهنگ دخالت نباید بکند، باید استقلال فکرى داشته باشد؛ خودش مستقل و آزاد و روى پاى خودش باشد. این طور نباشد که توجهش به این باشد که غرب چه مى‏کند، ما هم دنبال او؛ آنها چه مى‏گویند، ما هم دنبال او.( صحیفه امام    ج‏9    75   ) ما باید استقلال فکرى داشته باشیم. ما باید پیوند فکریمان را از غرب جدا کنیم. اگر بخواهیم خودمان زندگى بکنیم، خودمان مستقل باشیم، پیوند به آنجا نداشته باشیم. باید استقلال فکرى پیدا بکنیم، استقلال فکرى به این است که هیچ چیزمان مربوط به آنهانباشد. همه چیزمان مستقل باشد. افکارمان مستقل باشد. رادیویمان مستقل باشد. تلویزیونمان مستقل باشد. سینمایمان مستقل. جدا بشود از آن مسائل غربى، خودمان على حده براى خودمان یک زندگى داشته باشیم. نترسید از اینکه به شما بگویند «کهنه‏پرست» نترسید از اینکه یک روزنامه‏نویسى یا یک مقاله‏نویسى- که نمى‏دانم چه حالى در او هست، چه فکرى مى‏کند- انتقاد بکند. از انتقاد نترسید. اینها انتقاد مى‏کنند.( صحیفه امام    ج‏9    159    ) اگر یک مملکتى بخواهد مستقل باشد، اول شرط این است که احتیاج نداشته باشد به غیر، اگر احتیاج داشت که نمى‏تواند مستقل باشد. احتیاج، خودش یک بستگى [سیاسى‏] است. اگر یک روزى آن کسى که ما به او محتاج- فرض کنید- باشیم، یک روزى جلویش را بگیرد، خوب ما باید تسلیمش بشویم. ما باید کارى بکنیم که مستقل بشویم. کارى بکنیم که محتاج نباشیم؛ این هم به این است که دانشگاهى بنایش را بر این بگذارد که در دانشگاه خودش کارى بکند که آن مقدارى که مملکت خودش محتاج [است‏] بتواند آن مقدار را درست بکند. عار است براى یک مملکتى که خارج از طب او استفاده کرده، حالا هر کس هر چه مى‏شود از اینجا پا شود برود به لندن پیش دشمنهاى ما(صحیفه امام    ج‏10    443)    اما اگر ما بایستیم و بگوییم نه، ما نه شرقى هستیم و نه غربى؛ نه این را مى‏خواهیم، نه آن را مى‏خواهیم و با هیچ کس هم دعوا نداریم، هر کس با [ما] مصالحه دارد و حاضر است که ما با استقلال خودمان زندگى کنیم، ما با او هم روابط داریم و هر کس این معنا را ندارد، ما نمى‏خواهیم روابط داشته باشیم.بالاخره، اساس یک کشورى با اتحاد مردمش [محکم‏] مى‏شود. استقلال یک کشورى اگر بخواهد حفظ بشود، باید مردم احساس کنند که ما استقلال مى‏خواهیم.( صحیفه امام    ج‏17    125 )   من مى‏خواهم ملت اسلام سربلند باشد، مستقل باشد؛ نه مثل حالا که ما باید همه چیزمان از جاى دیگر باشد. و همه مسائل سیاسى‏مان را دیگران نقشه بکشند، همه مسائل اجتماعى‏مان را دیگران نقشه‏اش را بکشند، فرهنگ ما را دیگران برنامه بدهند، ارتش ما را دیگران- مستشار دیگران اداره بکنند. من مى‏خواهم که همه شما مستقل باشید. و این ته مانده‏اى که از استعمار مانده است و حالا به اظهار «ملیت» و اینها دارد کسب بیت المال را مى‏کند، این را هم بزنید پرتش بکنید.(صحیفه امام    ج‏6    52  )
  • امین کریمی